آویساآویسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

آویسا

بغلم کن!

برخی از ترفندهای جدید برای دلبری از مامان برای بغل کردن آویسا بانو: - "عشق من !بغلم کن!" -" آخ ! آخ! کمرم درد میکنه!" - " مانا ببین تو کفشم سنگ رفته! نمی تونم راه برم!" - " مانا ! ماشین میاد ! می ترسم، بغلم کن!" _ " مامان مواظبم باش ! بغلم کن!"   من : آویسا جونم من خسته شدم ، کمرم دردمیگیره بیا خودت راه بیا ! آویسا: نه نه نه! مانا بغلم کن! من : آویسا من باهات قهرم ! دیگه با من حرف نزن! (قیافه من در حین این گفتگو ) آویسا : مانا من دختر خوبیم ! من خودم راه میام ...
28 مرداد 1392

خداحافظی از پوشک

داریم به روزهای خداحافظی از پوشک نزدیک میشیم، اگه تا حالا هم نشده تنبلی و وسواس ما بوده نه بی توجهی دخترک!  آویسا دیگه به اون درجه از شناخت و درک رسیده که دستشوییشو اعلام کنه البته بعد از انجام کارش! خیلی خوب یاد گرفته روی لگن بشینه و کاملا" واقفه که هدف از نشستن روی لگن چیه و یا تا پوشکشو تو حمام باز میکنم آگاهانه جیش میکنه! دیگه باید بجنبم و تنبلی را کنار بذارم دخترکم بزرگ شده   ...
28 مرداد 1392

سفر آویسا پلو!

ماکو و ترکیه!   اینم وضعیت ما هنگام خرید! آویسای قشنگم شنیدن صدای قهقهه و خنده شیرینت هر سفری را برام لذتبخش و زیبا ترین میکنه! ...
25 مرداد 1392

سفر به آذربایجان(1)

صبح روز 17 مرداد به اتفاق خاله گیتی و حامد و بهاره جون و آترا گلی و البته مامانی و بابایی به سمت تبریز حرکت کردیم،و پس از گذر از جلفا و خوی و ماکو و شهر ایگلیر ترکیه روز 24 مرداد به تهران برگشتیم سفری خاطره انگیز و به یاد ماندنی! و اکنون خاطرات سفر به روایت تصویر: ...
25 مرداد 1392

آویسای شیرین من

چه حالی بهتون دست میده وقتی یک عدد عروسک زیبا با موهای منگوله منگوله نامرتب و چشمای سیاه شیطون زمانیکه : - به خواستش نمی رسه دستاشو جلوی چشماش میگیره و با گریه ای ساختگی میگه : غصه میخورم! - بهش اخم میکنم میاد نازم میکنه و میگه: مانا خواهش میکنم قهر نکن! من دخترخوبیم!! - تا کسی دست به نمکدان ببره حتی اگر اون فرد تو تلویزیون باشه با حرارت میگه : نمک خیلی بده! - نازتون کنه و بگه وای تو چه نرمی!!!!! - عاشقونه نگام میکنه میگه : عزیزم ، قربونت برم، دوست دارم!!!! -  تا ماشین و موتور میبینه شتایان دستمو میگیره و میگه : مانا مواظبم باش! - به محض ورود بابا به خونه به سمت در میدوه و خوشحال و با هیجان میگه : وای بابا شیر خریدی!...
7 مرداد 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آویسا می باشد